مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!

ساخت وبلاگ
فضای مجازی را رصد کنید لطفا! چه می بینید؟ چه می خوانید؟ آدم تعجب می کند از دیده ها و خوانده ها. یکی باید به هشدار صدایش را برای مان بلند کند که؛ بمب را دیوانه‌های انتخاری داعش ترکانده‌اند. چرا نگاه شما در هم خصمانه گره می‌خورد؟ دشمنان و دشمن کیشان، به تمسخر و رضا به مرگ مردم لب و قلم شان باز می‌شود چرا برخی‌ها مان، کلمات‌شان همدیگر را هدف گرفته است؟ جریان تکفیر، مستظهر به حمایت صهیونیزم بین‌المللی، سینه خود را سپر کرده و بیانیه می‌دهد و برای ما رجز می خواند، ما ، اما سیبلی به این آشکاری را کنار می زنیم، تفنگ بر دهان، دنبال هدف در خانه بگردیم؟ آرام باشیم. دشمن همین را می‌خواهد. همین که خونِ طاهر شهیدان خود ما را به عامل فاصله بین خودمان تبدیل کند. این جوی آب نیست که تو این ورِجوی باشی و من آن ورِ جوی. خون است. خون شهید است که باید ما را همراستا و همداستان و همدست کند برای ارتقای امنیت ایران. حواسمان باشد در مجلس عزا، قهر‌ها به آشتی تبدیل می‌شود. قوم و خویش‌های خونی از راه دور خود را می‌رسانند تا کنار هم باشند حتی اگر کدورتی در دلشان به کینه تبدیل شده باشد. فرقِ خویشاوند و دوست در همین جاهایی مشخص می شود. تو انتظار می کشی تا همان قوم و خویش به قهر رفته بیاید تا در آغوشش بکشی و هق، هق بزنی به گریه. اشک‌ها در عزای مشترک، پاک کننده‌ترین چیز است برای کینه ها. در این فاجعه که به سوگ نشسته‌ایم، شانه‌مان که به هم خورد، دوری نکنیم، اهل یک خانه ایم ، یک حانواده ایم. صف‌مان باید مثل دیوار بتن آرمه شود باید بنیان مرصوص گردد در برابر دشمن. جای اما اگر نیست الآن. وقتی یک دل شدن و یک سخن شدن است برای یک هدف به نام ارتقای امنیت ایران. وقت جمع شدن است به کشش های خونی و خانوادگی. به تقسیم میراث مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 18:39

عبادت چیست؟ هرکس برای این پرسشِ دو کلمه ای چند جهان پاسخ دارد. معروف ترینش همین است که خیلی جاها نوشته اند؛" عبادت بجز خدمت خلق نیست." این البته کلام سعدی است علیه الرحمه. منتهی کلام او را سر بریده و عبادت را آغازه آن کرده اند. سعدی می گوید:" طریقت بجز خدمت خلق نیست / به تسبیح و سجاده و دلق نیست" او به شرح احوال حاکمی می پردازد که گویا در سال های پایانی عمر، در خویش تامل کرده و به این نتیجه رسیده است که باید گوشه گیرد و باقی عمر به دعا و نیایش بگذراند. سعدی از قول حکیمی به او چنین می گوید به اضافه این که برتخت پادشاهی بنشین و به صدق و صفا و اخلاق درویشی، خدمت خلق خدا کن. برخی اما با این گزاره از در چالش برخاسته و آن را مخالفت با عبادت انگاشته اند. تبیین ماجرا و جواب این گروه آخرین در کلامِ عارف نامدار، ا" خواجه عبدالله انصاری" است زمانی که از او پرسیدند: "عبادت" چیست؟ فرمود: "عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است..." پرسیدند: چگونه؟ گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر داشته باشی؛ "این نامش عبادت است." انگار پرسشگران سئوال بعدی با این گروه اهل چالش هماندیش بودند که پرسیدند: پس "نماز و روزه و خمس..." این ها چه هستند؟ گفت: اینها "اطاعت" است که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا انوار حق گیرد. این نگاه جمع بین نگاه هاست. کار و تلاش برای رفع حوائج خلق و نماز و روزه و..... صد البته باید با قصد قربت برای خدا باشد تا انسان را در مقام عبودیت بنشاند. جانمایه تعالی عبودیت است و اگر این راه و رسم آدمی نشود، نه از عبادت کاری برمی آید و نه طاعت، گرهی از امور می گشاید. شاید بتوان برخی اعمال را در شمار "توصلیات" باشد که بی قصد و نیت هم به نتیجه ا مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 18:39

درون ما پر است از اما و اگر هایی که اگر به جواب منطقی نرسند، نظمِ منطقی زندگی و نظامات روحی و روانی ما را به هم می زنند. اگر در خود تأمل کنیم، خواهیم دید درون ما همیشه چالش و درگیری است. آنچه در جامعه می بینیم، کپی پررنگ درون ماست که در اندازه های بزرگ تر زیراکس و تکثیر می شود. واقعیت همان است که آن فرد حکیم به مرد جوان گفت؛ «درون من یک درگیریِ ادامه دار وجود دارد؛ جنگی هولناک بین دو موجود که مدام پنجه در صورت هم می کشند. همیشه دستشان در یقه یکدیگر است. هر لحظه می کوشند سر همدیگر را به طاق بکوبند. یکی شر است که در قالب خشم، حسادت، بخل، اندوه، افسوس، طمع، غرور، خودخواهی، کینه، دروغ و... خود را نشان می دهد؛ دیگری نیز خیر است. او شادی، آرامش، عشق، امید، فروتنی، مهربانی، سخاوت، حقیقت، ایمان، مروت، مدارا، مردم داری، ایثار و فضایل اخلاقی خود را نمایان می کند.» حکیم که توجه جوان را برانگیخته دید، ادامه داد: «مشابه این درگیری در درون تو نیز به وجود می آید؛ همچنین در درون هر شخص دیگری که فکرش را بکنی هست.» به واقع زندگی ما عرصه این چالش هاست. ما در جبهه جنگی قرار داریم که از پا گرفتن تا از پا افتادنمان ادامه دارد. ماجرای جهاد اکبر که از نبرد های هولناک و پر کشتار نظامی، بزرگ تر معرفی می شود هم ناظر به همین جنگ ادامه دار و صلح ناپذیر است که بسان تنازع بقا ادامه دارد. این را که در این نبرد کدام طرف پیروز می شود، می توان در جواب حکیم به جوان خواند که وقتی پرسید کدام طرف پیروز خواهد شد، گفت: «جواب ساده است؛ هر طرفی که به او غذا می دهی و تدارک می کنی و تیغش را تیزتر می کنی، همان غالب میدان خواهد شد.» اینجاست که باید برخویش بلرزیم برای فردای خود. به راستی ما کدام طرف را تقویت می کنیم؟ بسیار مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 18:39

ندیده و صرفا بر اساس سوء ظن، گناهان انجام نشده را به حساب افراد می نویسیم. هزار ادعا هم می کنیم و هزار هوا هم ما را برمی دارد که مومن تر از ما را خدا نیافریده است. این در حوزه اجتماعی است اما وقتی کار به حوزه سیاسی می رسد با صدای بلند، به فریاد ایم. اسم این را هم انقلابی بودن می گذاریم حال آن که در تراز ایمان و انقلابیگری، باید رفتار خود را با رفتار اهل عصمت بسنجیم. این درسِ رسول اعظم الهی است که در پرسش و پاسخ ایشان با ولی خدا،چنین تحریر و تبیین می شود که؛" حضرت محمد( صلی الله علیه و آله) از امام علی( علیه السلام) پرسیدند: اگر مردی را در حال ارتکاب فحشایی گناهی دیدی چه می‌کنی؟ امام علی پاسخ دادند: او را می‌پوشانم. رسول الله پرسیدند: اگر دوباره او را در حال ارتکاب گناه دیدی چه؟علی(ع)باز هم جواب دادند: او را می‌پوشانم. رسول الله سه مرتبه این سوال را پرسیدند و امام هر سه بار، همان پاسخ را دادند. حضرت محمد( صلی الله علیه و آله) فرمودند: جوانمردی جز علی نیست. آنگاه رو به اصحاب فرمودند: برای برادران خود پرده پوشی کنید. " پرده پوشی است که جوانمردی معنا می شود نه هتک و پرده دری. اولی است که آموزنده، بیدار کننده و تعالی بخش است. دومی که برافروختن آتش در زندگی فردی- اجتماعی و ایمانی است که همه چیز را خاکستر می کند. وقتی خداوند را به ستاری در رفتار خود می خواهیم خود نیز باید به این صفت در حق دیگران، نامبردار شویم. پوشیده چشمی، خود به نوعی معنای تقوا می دهد. پرهیزکاران، چشم در زندگی دیگران ندارند. جایی که باید به چشم ها اجازه پلک زدن هم نداد در حقوق اجتماعی- امنیتی است. اینجا باید با سوء نیت هم-حتی- امور را رصد کرد تا کسی نیت بد خویش را به رفتاری بدتر تبدیل نکند. آن پرده پوشی در حوزه مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:54

مردم را به میزانِ مال شان، اندازه می گیریم و حرمت می نهیم. حرف شنوی ما از آن ها تابعی است از این معادله. حکیم را اگر فرهیختگی در اوج باشد اما به لحاظ اقتصادی گرفتارِ فرود شود، به هیچ هم نمی گیریم حال آن که راه نجات نه از مسیر صاحبان اموال که از اندیشه بخردمردمِ فرهیخته می گذرد. ما اما زنبیل مان را در صفی می گذاریم که متمکن های صاحب مال از کوچه آن می گذرند. این شرح حال همه نیست اما بسیاری را گرفتار خود دارد. این هم حکایتی است برای خود که بنده خدایی چنین نوشته بود؛ "می گویند روزی مردی بازرگان خری را به زور مي كشيد، تا به دانايی رسيد. مردِ دانا پرسيد چه بر دوش خَر داری كه سنگين است و راه نمی رود؟ بازرگان، پاسخ داد يك طرف گندم و طرف ديگر ماسه. دانا پرسيد به جايی كه مي روی ماسه كمياب است؟ بازرگان پاسخ داد خير، به منظور حفظ تعادل طرف ديگر ماسه ريختم. مردِ دانا، بارِماسه را خالی كرد و گندم را به دوقسمت تقسيم نمود و به بازرگان گفت حال خود نيز سوار شو و برو به سلامت. بازرگان وقتی چند قدمی به راحتی با خَر خود رفت، برگشت و از دانا پرسيد با اين همه دانش چقدر ثروت داری؟ دانا گفت هيچ ، بازرگان شرايط را به شكل اول باز گرداند و گفت من با نادانی خيلی بيشتر از تو دارم، پس علم تو مال خودت و شروع كرد به كشيدن خَرش...."بله، وقتی ملاک مال داری باشد می شود این. این که به راحتی تجربه کرده هم پُشت می کند تا به رسم خود برود. در جامعه هم از این افراد فراوان می بینیم. حتی در میان دو برادر که یکی دانشمند باشد و دیگری مال دار، دست هایی که دست دومی را می فشارد، گرم تر است. تا نگاه این باشد، سختی ها در کاستی قرار نخواهد گرفت. باید اول نگاه را اصلاح کرد تا مسیر هم هموارتر شود. در مسیر هموار هم راه رفتن برای مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:54

روستا باید دیده شود، نه فقط از منظر زیست بومی در کنار شهر و نه تنها از منظر نقشی که در تولید دارد. این ها باید در نظر آید، به علاوه فرهنگ تولید که همزاد روستایی است و در کنار این کارکرد امنیتی روستا هم باید مورد توجه باشد. این را از قدیم می گفتند که هرروستا که خالی شود، به ویژه در مناطق مرزی، یک پاسگاه باید جای آن ساخته شود. اگر چنین هم بشود، باز نه تنها کارکرد روستا را نخواهد داشت که در تولید و نگهداشت امنیت هم به اندازه روستا موفق نخواهد بود. روستایی تفنگ ندارد، اما بیلی که بر دوش می گذارد و در مرز به کشت و کار می پردازد، کار چند تفنگ می کند؛ حضور او امنیت را حداکثری می کند. چراغ های روشن خانه های روستا هرکدام به مثابه یک برجک، در چشم می نشیند. چنین است که توجه به روستا هم به عنوان یک ضرورتِ اقتصادی، اجتماعی و امنیتی مطرح می شود. تحول در روستا به تحویل موفقیت ها می انجامد، لذا باید خدا قوت گفت به کسانی که در «طرح تحول روستایی» در خراسان رضوی، مؤمنانه و محکم گام برمی دارند. من این کارنامه را امید آفرین دیدم و برای امیدوارتر شدن شما، روایت روابط عمومی استانداری را دوباره خوانی می کنم:  ۱ .پوشش اینترنت برای دویست روستای جدید؛  ۲ .پوشش تلفن همراه برای ۱۷۵ روستا؛  ۳ .بازنگری ۱۱۱۳ طرح هادی روستایی؛  ۴ .گازرسانی به ۱۶۸ روستای خراسان رضوی؛  ۵ .احداث ۲۲ هزار مسکن روستایی؛  ۶ .آب رسانی به ۲۴۰ روستا؛  ۷ .احیای ۷۶۶ قنات؛  ۸ .آسفالت 262 کیلومتر راه روستایی؛  ۹ .احداث ۱۶۰۹ کلاس درس روستایی؛  ۱۰ .احداث ۳۲ خانه ورزش روستایی؛  ۱۱ .اجرای ۱۹۰ سازه آبخیزداری .  روشن است که این کارنامه حاصل جلسات متعدد در روستاها و جلب همکاری مردم و پای کار آوردن دستگاه های اجرایی بوده است. نتیجه هم روشن است. ر مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 38 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1402 ساعت: 16:54